محل تبلیغات شما

کربلایی مهدی مختاری



پر پروازم تویی اغازم از اینکه ذکر علی شده اوازم به دامان پاک مادرم مینازم ولی والا وصی طاها شده تشنه تو کام دریا به نازم بر این روایت بی همتا چهل منزل بوده ای به یک شب مولا بی قرین حیدر حبل المتین حیدر حلم الیقین حیدر یعسوب الدین حیدر لا فتی حیدر کهف الورا حیدر بدرالدجا حیدر شمس الضحا حیدر حق و مع الحق فاتح خندق پیروز مطلق اسدالله غالب فاروق اعظم رب مجسم شاه مکرم اسدالله غالب علی علی یا علی قسم بر داور قسم بر کوثر به فرموده خوده پیغمبر نشد بد زاده مگر عدو
خادم کوی تو میکائیل است چشمه چشم تو رود نیل است خادم قاسم و عبدالله اش بخدا حضرت اسماعیل است حسن جان تا که تو بر سر بازار آیی دکه یوسفیان تعطیل است حسن جان حیف از صحن و سرا محرومی ورنه جا رو کش تو جبریل است حسن جان سحری پیش دله خسته بمان نمکی ذائقه ام را بچشان کیسه بر دوش بیا در کوجه پخش کن بین گدایانت نان اقا زودتر تا که نفهمیده کسی چادر مادر خود را بتکان حسن جان (گفت دستم تو دست مادرم بود نامرد هی جلو میومد ما عقب عقب میرفتیم شونه های مادرم به دیوار خورد
قربون شاهی که کرم داره دست پدری بر سرم داره خدم داره و حشم داره الهی بببینم حرم داره ندیدم شبیهشو بی نظیر حسن او شد ارباب منو من اجیر حسن قاسمش تو کربلا بوده سفیر حسن شدم فقیر حسن نوکر شهیر حسن منم تو بندگی شاگرد سر به زیر حسن تمام زندگیه بنده حقیره حسن ای حاصل عبادت علی ای حامی ولایت علی یک نسخه از شجاعت علی نجابت علی صلابت علی یابن الحیدر یا معز الولیاء قربون شاهی که عطا داره اون که یه عالمه گدا داره سخا داره و وفا داره تو قلب ا جا داره برا من تا
ای طفل جانبازم لاله ی احمرم شش ماهه سربازم نور چشم ترم غنچه پرپرم میروی از برم لالایی اصغرم (دیدی وقتی طفل نوزادگریه میکنه بهونه میگیره هی خواهر میگیره بغلش برادر میگیره هی میگی بده خودم ارومش کنم دیگه وقتی دید اروم نمیشه ابی عبدالله گفت بدید بچمو خودم ارومش کنم اصغرم اصغرم) تیری که هنجرت را به خون اغشته پسرم ، مسماری بوده که محسن را هم کشته آن مسمارو این تیر عمه را کرده پیر لالایی اصغرم (امام زین العابدین تو بازار مدینه داشتن میرفتن ی وقت صدای ناله و گریه
نبود به شان زن عقیله به حلم و کرم حسن عقیله پیام آور قیام عاشور خلیله بت شکن عقیله مراد پیر مغان ملیکه دو جهان زینب زینب ذکر تو سیقل جان مجالس تو جنان زینب زینب وقار زینبه و ذوالفقار زینبه و شهریار زینبه و اقتدار زینبه نگار زینبه و افتخار زینبه و اعتبار زینبه و استوار زینبه مدد یا زینب تو هادی مکتبی عقیله تو ناجی مذهبی عقیله تو ثانی حیدری ولیکن به زینب ملقبی عقیله نام تو نقش نگین عشق تو با دل عجین زینب زینب خاک تو عرش برین جلالتت بی قرین زینب زینب نظام
هر روز به دنبال جوابی دیگر هر روز کشیده‌ام عذابی دیگر هر شب به هوای دیدنت از خوابی آسیمه دویده‌ام به خوابی دیگر ٭ ٭ ٭ ای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک چشمی که تو را ندیده باشد کور است خون شد دل ما، متی ترانا و نراک» ای اصل امید! بیم‌ها را دریاب بابای همه! یتیم‌ها را دریاب هر چند خدا خودش کریم است، آقا! لطفی کن و یاکریم‌ها را دریاب
دلم هم صدای سیاهیه عزات میخونه میخاد تا نفس داره پای غمات بمونه دلم دلم دلم. دلم دله ساده و خسته همون دله به غم نشسته میخاد بخونه از غم‌دوریت اقا جدایی بسه بسه (حسین سالار قلب زینب) میخام سرمو ‌روی ایوون طلا بذارم بیام پایین پای تو ‌دلموجا بذارم حرم حرم حرم. حرم رویای نا تمومه زیارت همیشه ارزومه حسرته دیدن چشمات اقا ببین توی بغض‌گلومه (حسین سالار قلب زینب)
این بچه را آورد در مقابل لشکر و روی دست بلند کرد، بلند گفت: اِن لَم تَرحَمونی، فَارحَموا هذا الرضیع». اگر به من رحم نمی‌کنید، به این بچه شیرخواره رحم کنید. اَلا تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً؟». آیا نمی‌بینید که چگونه بی‌تابی می‌کند؟ وقتی می‌گویند ماهی تَلَظّی» می‌کند، معنایش این است که زبانش را پی در پی بیرون می‌آورد… این بچه هم از شدت تشنگی بی‌تابی می‌کرده است… نوشته‌اند: بَینَما هُوَ یُخاطِبُهُم» ، یعنی هنوز کلام حسین”ع” تمام نشده بود، اِذ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها